عکسهای دخمل خوشگلم که حالا نانازتر از قبل شده
امروز مامانی و بابایی رفتن و خونه ساکت و آروم شده دوباره من و شما تنها هستیم و فرصتی خوبی برای من تا بیشتر در کنار تو باشم ببوسمت نازت کنم مال من باشی و بخورمت ( البته این آخری شوخی بود یه وقت نترسی مامانی ). وقت رفتن مامانی اینا کلی گریه کردی آخه نمیدونم چرا هر کی میاد و میره تو این برنامه رو داری فرقی هم نمیکنه کی باشه فقط دوست داری باهاش بری شاید مقتضای سن شماست ولی مامانی اصلا این اخلاق رو دوست نداره . خلاصه بعد خوردن صبحونه رفتم سر وقت پیراهنت که دیروز بریده بودم و حالا دیگه با یه چرخ دور آستین در حال اتمام بود تا خوشگلم بپوشدش. وقتی آماده شد خواستم تنت کنم تا ببینم چه جوری شده ولی تو دیگه دوست نداشتی درش بیاری . عکسا...
نویسنده :
مامان متین
13:04