آنا پارسیان آنا پارسیان ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

آنا کوچولوی مامانی

90.11.11

1390/11/11 15:14
نویسنده : مامان متین
238 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

سلام دخملی ؛ امروز تقریبا وسطهای بهمن ماه و ما شاهد یه برف خیلی کوچولو با بارون سرمای شدید شدیم که خیلی قشنگتر میشد که برف میبارید ؛‌ولی خوب نشد که بشه.

دیروز هم هوا خیلی سرد بود ولی یکدفعه شما هوس کردی بریم بیرون و هی گفتی بیرون بیرون منم دلم سوخت و احساس کردم که دلت گرفته بس که تو محیط خونه بودی و دیگه داره حالت از اسباب بازی ها و شاید من بهم میخوره تصمیم گرفتم ببرمت بیرون ؛ لباسات رو بدون دردسر پوشیدی و شال کلاه و دستکش و آماده رفتن به بیرون ؛ البته ناگفته نمونه که شما جدیدا خیلی راحت و بی دردسر لباس میپوشی و دیگه مامان جونی رو اذیت نمیکنی ؛ خوب معلومه دخملی بزرگ شده و دیگه یه خانم به تمام معناست .

دیروز داشتیم اسباب بازی های شهر کتاب رو تماشا میکردیم که محیا جون و مامانش رو دیدیم که از خرید برمیگشتن ؛ خیلی دوست داشتم اسباب بازی های رو که میدیدم برات بخرم ولی خیلی گرون بود البته پول فدای سرت ؛ ولی فکر ش رو که میکردم اسباب بازیها فقط دو روز سالم میمونن دلم نیومد برات بخرم به قول مامان محیا جون بزرگتر که باشین بهتره ؛ دیگه هوا خیلی سرد شده بود رفتیم تا پایین هفت حوض و واست ذرت خریدم و تصمیم گرفتیم که برگردیم چون دیگه سرما قابل تحمل نبود و ترسیدم سرما بخوری برگشتنی هم واست cd بانی نی سه رو خریدم که اشتباهی بیش نبود چون اصلا نگاهش هم نکردی.

و اما امروز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم دخملی تو خواب داره میخنده الهی قربونت برم ؛ داشتی خوابهای خوش میدیدی.کار خاصی نکردیم و تا ناهار که من همش تلفنی حرف زدم و شما هم دخمل خوبی بودی و نقاشی میکردی بعد ناهار هم خوابیدی و مامان فرصتی پیدا کرد که بیاد و برات بنویسه ، عاشق دخمل خوشگلم . میبوسمت عزیزم .

آخر من نفهمیدم راست دستی یا چپ دست ؟

دخمل هنرمند من با هر دو دست نقاشی میکنه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)