آنا پارسیان آنا پارسیان ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

آنا کوچولوی مامانی

جمعه 90.11.14

1390/11/16 1:25
نویسنده : مامان متین
254 بازدید
اشتراک گذاری

از اونجایی که دیشب دیر خوابیدیم همگی تا ساعت 11 خواب بودیم و بعد خوردن ناهار تصمیم گرفتیم جایی بریم و از اونجایی که ما خانمها عشق  خریدیم رای این بود که بریم مرکز خرید یا جایی شبیه اون و آقایون هم که طبق معمول به قول خودشون واسه ایجاد تفاهم و مهربانی همیشه موافق هستن چاره ایی نداشتن جز قبول پیشنهاد ما ؛ اول من و سپیده جون رفتیم پاساژ نبوت تا از نمایندگی اوریف لیم خرید کنیم که صاحب مغازه با وجود هماهنگی های قبلی بدقولی کرده بود و نیومده بود ؛ بعدش هم به پیشنهاد مامان جونی رفتیم مرکز خرید ونک که نگو نپرس ؛ چقدر شلوغ بود پارکینگ جا نداشت و تا چند کیلومتر اطرافش جای پارک نبود منصرف شدیم و رفتیم مرکز خرید اندیشه و اونجا هم نمایندگی اوریف لیم بود و ما خیلی خوشحال شدیم و سپیده جون کلی خرید کردو سفارشهای دوست و آشنا رو تهیه کردو منم چند قلم خرید انجام دادم و یه چرخی تو پاساژ زدیم و اومدیم بیرون .

تو مغازه همش به بابایی میگفتی بریم و اومدی دست من رو گرفتی گفتی مامان یعنی تو هم بیا فروشنده که دید اینقدر اصرار داری که بری بیرون یه شکلات داد دستت و شما همونجا نشستی و دست از سر ما برداشتی.

 

برگشتنی داریوش جون هوس بستنی و فالوده کرد و از تو سامان کیک یزدی خریدیم و از دور میدون هلال احمر فالوده بستنی و بخاطر سرمای شدید هوا اومدیم خونه تا تو گرمای خونه بهمون بچسبه ؛ امروزهم خوب بود مخصوصا خوردن بستنی تو خونه خیلی حال داد شما هم که عاشق بستنی .

بوس بوس بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)