اولین سه چرخه
مامانی سلام خوبی ؛ امروز فقط به فکر این بودم که چه جوری آماده شیم که بریم واسه تعطیلات عید رشت آخه من از بستن ساک و چیدن وسایل خوشم نمیاد و هیچ سررشته ایی ندارم و اگه بابایی جون نبود نمیدونم چه جوری باید وسایل رو میچیدم .
از قرار معلوم ما باید صبح دوشنبه بریم آخه بابایی جون تا آخرین لحظه سرکاره و خوب حالا حالاها فرصت داریم دیروز که مامان محیا جون اومده بود دم در دیدم که سه چرخه ایی رو که باهم دیده بودیم خریده و بابایی هم خوشش اومد و تصمیم گرفتیم که واسه شما هم یکی بخریم قرار شد فردا که رفتیم بیرون یه عروسک خوشگل و یه سه چرخه واسه آنا خانمی بخریم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی