آنا پارسیان آنا پارسیان ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

آنا کوچولوی مامانی

وای چه هوای سردی

1390/7/18 8:45
نویسنده : مامان متین
166 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب ساعت یک رسیدیم فیروزکوه شما هم خواب بودی تا صبح که بیدار شدی و با تعجب به اطراف نگاه میکردی حتما با خودت میگفتی اینجا کجاست ؟ صبح بابا پدرامی رفت مغازه پیش پسرخاله و ظهر باهم برگشتن خونه تو هم با دیدن  پسر خاله داریوش خیلی خوشحال شدی ، روزای اول اصلا رابطه ی خوبی با داریوش نداشتی ولی الان دل میدی قلوه میگیری کلی خودتو واسش لوس کردی اونم خیلی تحویلت میگیره .هوا تاظهر خوب بود ولی ساعت ٢یا ٣ به بعد باد سردی میاومد که نگو نپرس شما هم که دوست داشتی بری بیرون تا تو حیاط میرفتی میگفتی سده ، الهی مامان قربون سرد گفتنت بره ؛ کم کم داری کلمات رو ادا میکنی و این واسه مامان خیلی هیجان انگیزه .

 

ظهرها انعکاس  نور خورشید اینقدر زیاد بود که قیافه آنا خانم زیر نور آفتاب دیدنی بود.قربون اون دندونای خرگوشی خانمی.

دیدن سایه ت واست خیلی جالب بود فکر کنم اولین باریه که داری سایه خودتو میبینی.

از شیطنتت که نگو نمیذاشتی حتی یه فیلم نگاه کنیم.

خوشگلم در حال صحبت با پسر خاله داریوش ولی نمیدونم چی رو تعریف میکنی مامان جون .

امروز اصلا بیرون نرفتیم آخه شب خیلی سرد بود و از طرفی واسه شام دختر خاله سمیه و شوهرش میومدن .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)