آنا پارسیان آنا پارسیان ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

آنا کوچولوی مامانی

فیروزکوه

1390/7/18 9:02
نویسنده : مامان متین
227 بازدید
اشتراک گذاری

امروز جمعه ست و شما ساعت 10 از خواب بیدار شدی و طبق معمول دوست داری بری حیاط بازی ولی میترسم سرما بخوری با وجود آفتاب شدید که تا بعداز ظهر تو آسمونه ولی یه سرمای خاصی اینجا وجود داره که مطمئنم منجر به سرما خوردگی میشه ولی چه کنم که دخملم غیر قابل کنترله .  

دخملی وقتی که کابوی شده البته کابویی که خوابیده .

کلاه کابویی بهت خیلی میاد جیگرم .

بعداز ظهر بابایی جون و پسرخاله رفتن بیرون و ما مشغول مرتب کردن خونه شدیم شما هم خواب تشریف داشتین ، قرار شد که بیدار شدین بریم بیرون با یه سختی لباسهای بیرون رو پوشیدی نمیدونم چرا تو لباس پوشیدن اینقدر اذیت میکنی امیدوارم روز به روز بهتر بشی ؛        

بعد از زنگ زدن به موبایل باباجون فهمیدیم رفتن بوتیک ما هم به آنها ملحق شدیم یهو دیدیم داداش سپیده جون و خانمش و بچه اش هم اومدن کلی شلوغ شد راستی پسر خاله هم امروز کلی کاسبی کرد پا قدممون خوب بود مامانی جون .

این مهسا ست و آنا خیلی رابطه خوبی باهاش برقرار کرده کلی هم از عکس رو لباس مهسا خوشش اومده مهسا و آنا با هم رفتن بیرون و تا فروشگاه دوتایی دست هم رو گرفتن البته من دورادور مواظبشون بودم آخه مامانی خیلی حواسش به دخملی هست .

وقتی خواستم ازتون عکس بگیرم داشتی به واستادن مهسا نگاه میکردی و مثل اون پاهاتو جفت کردی الهی مامان قربون این ادا در آوردنت بره ،عاششقتتتتتتتتتتتم

غروب خواستیم که برگردیم ولی سواریهای خطی اینجا تا ساعت 6 یا 7 کار میکننن و ما مجبور شدیم صبح زود بیام تهران . در کل روز ای خوبی بود از تنهایی در اومدیم و خوش گذشت .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان محیا
18 مهر 90 9:30
همیشه خوش باشین..چطوریذ با زحمتهای ما..لابد الان میگی چه مادر بی توجهی هستم نه؟؟؟؟


مرسی عزیزم به شما هم همینطور نه بابا این چه حرفیه