90.8.4
سلام مامانی جونم ؛ امروز اتفاق خاصی نیفتاد جز اینکه بارون بود و هوا سرد شده و شما هوس ددر کردی آخه دخملی جون آب بینیت که براه افتاده فکر کن تو این سرما ببرمت بیرون وای وای .......
آماده شدیم که بریم بیرون آخه دلم نیومد که اینقدر اصرار کنی و نبرمت ولی همین که رفتیم پایین دیدم بارون شدید شده خیلی ناراحت شدی و میگفتی تو بارون بریم ولی نمیشد که مامانی جون داشتی شروع به گریه میکردی که بردمت پارکینگ و با توپ بازی کنی .
واقعا کیفیت دوربین دیجیتالی یه چیز دیگه ست .
تا توپ رو دیدی رفتی سراغش ؛ خیلی کثیف بود ولی چیکار کنم دخملی خیلی ناراحت بود و نمیشد بهش حر فی زد.
شب هم کلی با بابایی بازی کردی و عشقولانه بودین .
خودتو قایم کردی که مامانی ازت عکس نگیره وای خدا چه دخملی دارم چقدر نانازه .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی