آنا پارسیان آنا پارسیان ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

آنا کوچولوی مامانی

90.8.30

1390/8/30 14:59
نویسنده : مامان متین
316 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ؛ سلام به روی ماهت دخملی ؛ صبح که از خواب پاشدی اول یه بوس از دستای من کردی قربون این همه محبت که دخملم آتشفشانشه ؛

هوا بشدت امروز خوب و قشنگ بود یه صبح سرد ولی آفتابی ؛شکلَــَک هآی رّمیـــ ـنآ تصمیم گرفتم دخملی رو ببرم بیرون تا بهت گفتم میای بریم ددر خندیدی و گفتی ددر ها ها ها و خندیدی قربونت برم که عاشق بیرون رفتنی ددری شدی دیگه چه میشه کرد. شکلَــَک هآی رّمیـــ ـنآ

ولی موقع لباس پوشیدن خیلی اذیت میکنی اصلا دوست نداری لباستو عوض کنم آخه مامانی جون واسه بیرون رفتن باید یه لباس دیگه بپوشی خوب .

دوتایی رفتیم هفت حوض ؛ انگار این تهران جایی دیگه نداره که من تو رو ببرم ولی خوب الان خیلی زوده آخه میترسم اذیتم کنی و من هم که نمیتونم همش بغلت کنم با کالسکه هم تا هفت حوض و اطرافش بیشتر نمیشه رفت ان شاله که بزرگتر شدی یه تور تهران گردی با مامانی راه میندازیم مطمئنم که خیلی خوش میگذره .شکلَــَک هآی رّمیـــ ـنآ

برگشتنی نزدیک خونه از کالسکه پیاده شدی و خودت خوشحال راه رفتی آخه دخملی خسته شده بود اینقدر که نشست . دم در دختر حاج خانم نادی رو دیدیم که با ماهان نوه خواهرش بود و شما با ماهان کلی دوست شدی و دوتایی رفتین مدرسه بغل خونه و فوتبال بازی کردن بچه ها رو تماشاکردین .

آنا خانمی درحال کالسکه بازی تو حیاط خونه.

بعد یه سری هم حاج خانم زدیم بنده خدا خیلی ضعیف و شکسته شده بود خدا کنه زودتر خوب بشه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)