خوشحالم
90.10.21
سلام مامانی جونم , خوبی دخمل خوشگلم خیلی مامان خوشحاله آخه دخملی خوب شده و دیگه تب نداره به قول دکتر خیلی خوبه که من روی شما حساسم ازاین جهت که زود رسوندمت دکتر و درست فردای تبی که داشتی دیگه تقریبا خوبی و میخوام ببرمت مسافرت ، تصمیم گرفتیم امروز بریم فیروزکوه آخه پسرخاله و سپیده جون دارن میان و با اونا میریم اگه بشه بابایی هم با ما بیاد خیلی خوبه ولی فکر کنم اون مشغله کاری داره و بعد بیاد و لی فرقی نمیکنه مهم اینه که پنج شنبه دور هم هستیم .
الان بیدار شدم که به کارهام برسم شما ولی تو خواب نازی ، احساس خوبی دارم ضمن اینکه هوا هم خیلی خوبه و برای روزای آینده پیش بینی هوای آفتابی شده ، بعد چند روز دلواپسی و نگرانی حالا خیلی بهتر هستم و میتونم افکارم رو متمرکز کنم باید زودتر بیدار شی تا بریم حموم که خودش داستانیه تابعد.... عزیزکم میبوسمت عاشقتم .