91.4.6
سلام سلام گلم
صبح بعد خوردن صبحونه تصمیم گرفتم بریم واسه خرید کفش آخه هنوز نتونستم کفش مورد علاقه ام رو پیدا کنم و همه کفشهایی رو که میپسندم پاشنه های بلند داره نمیدونم تکلیف ما که پاشنه دار نمیپوشیم چیه؟
یه دوری زدیم و سرآخر یه کالج پسندیدم که طی تماس تلفنی با بابایی اونم ازم خواست تا غروب باهم بریم که ببینه .خلاصه دوباره برگشتیم خونه .
نمیدونم چرا اینقدر سخت پسند هستم با این اوصاف هر کی منو میبینه میگه چه جوری بابایی جون رو انتخاب کردم که خودم هم هنوز نمیدونم .
راستی گلکم ؛ با اصرار بابایی جون تصمیم دارم آخر هفته بریم رشت تا بابایی هفته دیگه که تعطیلی نیمه شعبانه بیاد دنبالمون اولش دودل بودم ولی با زنگهای مادر جون و خاله راحله و امروزهم که دوستم مریم جون و مهرنوش جون زنگ زده بودن دیگه حتمی شد که میریم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی