آنا پارسیان آنا پارسیان ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

آنا کوچولوی مامانی

90.7.7

1390/7/9 16:03
نویسنده : مامان متین
122 بازدید
اشتراک گذاری

امروز با مامان محیا جون تصمیم گرفتیم بریم جمهوری تا برای دخملها یه سری لباس بخریم. البته قرار نیست شما رو ببرم دیروز باهم رفتیم هفت حوض و یه دوری زدیم محیا هم بود و کلی شیطونی کرد اصلا فکر نمیکردم محیا شیطونتر از تو باشه ولی خوب بچه ها که بزرگتر میشن خیلی فرقها میکنن صبح ساعت 10 وقتی تو خواب بودی رفتم محیا با مامانش اومده بود. تو بازار هر چی دور میزدیم چیز جالبی نمیدیدم که برای گلم بخرم از طرفی مامانی خیلی سخت پسنده و این مسئله رو  مشکلتر میکنه ولی بعد گشتن زیاد یه شلوار خوشم اومد و واست خریدم رنگش طوسیه کاش بتونم عکسش رو برات بزارم ، آخه شاید نتونستم واست نگهش دارم اما یه سری لباسات که خودم دوستشون دارم رو برات جدا کردم تا بزرگ که شدی ببینیشون و یه یادگاری از روزای کوچولویت باشه حالا که فکرش رو میکنم اگه امروز میخواستم ببرمت کلی اذیت میشدی همون بهتر که پیش بابایی جون موندی.

برگشتنی نزدیک در خونه محیا که میخواست روی سکو های کنار پیاده رو بشینه یهو افتاد و از دماغش کلی خون اومد خیلی ناراحت شدم از ترس داشتم سکته میکردم ولی خدا رو شکر چیزی نشده ؛ خدا کنه زودتر خوب بشه من که خیلی نگرانشم .

حالا که فرصتی پیش اومده تا این مطالب رو بنویسم شما رو به زور خوابوندم ، قبل خواب هم بابایی زنگ زد و روز دخملی رو بهت تبریک گفت معلومه از همه بیشتر اون به فکرت بود ه تا یادم نرفته امروز تولد مامانی هم هست یادمون باشه از خواب که بیدار شدی یه زنگ بزنیم و تولدش رو تبریک بگیم .

تولدت مبارک مامان بزرگی  ؛ ایشالله صدو بیست ساله بشی .

روزت مبارک دخمل گلم ؛ همیشه شاد و زیبا باشی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان مهراد
7 مهر 90 23:47
تولدت مبارک عزیزم ایشالله همیشه سلامت باشی تا بتونی از آنا جون نگهداری کنی
مامان محیا
9 مهر 90 9:32
عزیزم بخیر گذشت.نگرانت کردم...ببخشید