آنا پارسیان آنا پارسیان ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

آنا کوچولوی مامانی

خاطرات سفر ده روز آنا و مامانی

1390/9/20 17:16
نویسنده : مامان متین
410 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخملی ؛ خوبی ؛ امروز بعد ده روز یا بیشتر دو باره فرصتی شد به وبلاگت سری بزنم و یه نظم و ترتیبی به اون بدم آخه تو این مدت نتونستم که چیزی برات بنویسم هر چند خاله راحله خیلی اصرار کرد که این کار رو خونشون انجام بدم ولی حوصله نوشتن نداشتم آخه برای چندمین بار بدون بابایی اومدیم و من خیلی ناراحتم .

راستی تصمیم گرفتم که خاطرات این چند روز رو بصورت تصویری و مختصر ومفید برات یادداشت کنم امیدوارم خوشت بیاد عشقم .بوووووووووووووسسسسسسسسسسسسسس


راستی دیروز روز قبل از رفتنمون با بابا بزرگی رفتیم هفت حوض و یه دستکش خوشگل برات خریدم شما هم خیلی خوشت اومد تا گفتم میخوام از دستکشت یه عکس بگیرم دستات رو گذاشتی رو دیوار الهی من قربون این ژست قشنگت .

سه شنبه 8 آذر ماه

تصمیم گرفتیم بعد کار بانکی بابا بزرگی بریم سواریهای استقلال که تو ترمینال آزادی بودن پس با یه آژانس رفتیم آزادی و شما خیلی خوشحال بودی که میریم به قول خودت دددر.

تو مدتی که ماشین پر بشه البته بخاطر یه نفر بیست دقیقه منتظر شدیم شما کلی شیطونی کردی اینقدر بالا و پایین رفتی که خسته شدی . هوا هم خیلی سرد بود .شما هم که نمیدونم چرا یه دفعه از پوشیدن دستکش بدت اومد .

 

 

رستوران فلامینگو

تقریبا وسطهای اتوبان قزوین سواری ما رو واسه ناهار برد رستوران فلامینگو و شما خواب بودی در نتیجه من تو ماشین موندم و بابا بزرگی تنهایی رفت غذا خوری و من از گرسنگی نمیدونستم چیکار کنم ولی بخاطر دخملی که راحت باشه تحمل کردم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)