90.3.28
صبح شد و ما هم طبق معمول بعد خوردن صبحونه نمیدونستیم چیکار کنیم البته شما که میدونستی چون بازم ازم خواستی عمو پورنگ رو بزارم تا نگاه کنی و من دیگه کلافه شده بودم آخه هر روز و هر ساعت حالم دیگه از عمو پورنگ بهم میخوره . بعد گفتی واسم آهنگ بزار برقصم و کلی شادی کردی. تازگیها یاد گرفتی علامت پیروزی رو نشون بدی . ببین دخملی چه حرصی میزنه جانم . ادامه داره ............... دخملی خسته شده اینقدر شیطونی کرد. بعد شیطنتها و خوردن ناهار تصمیم گرفتیم بریم آب بازی دیگه حموم کردن اسم آب بازی واسه تو داره و به بهونه آب بازی میریم حموم . وای خدا دخملی لخت شده. طرفای غروب بعد حموم و...
نویسنده :
مامان متین
16:22