هفته دوم شهریور
سلام دخمل خوشگلم این هفته قراره مادر جون اینا بیان و ما بسی خوشحالیم ؛ اوایل هفته هم مثل همیشه گذشت تا چهارشنبه که مامان جون و بابایی جون اومدن شما دیگه از خود بیخود شده بودی از صبح کلی زنگ زنگ که چرا نرسیدین چرا نرسیدین , با دیدن اونا اینقدر لوس شده بودی که دیگه قابل کنترل نبودی و هر کاری و هر چیزی میخواستی رو دستور میدادی و اوناهم طبق خواسته شما عمل میکردن خدا صبر بده بعد رفتنشون به من چه میگذره. چهارشنبه باهاشون رفتیم هفت حوض و مادر جون کلی خرید کرد و شما هم چون بابایی جون بود خوب همراهی کردی و خدا رو شکر اذیت نکردی , پنج شنبه هم بابایی بود و دور هم ناهار رو زدیم و رفتیم دلاوران تا وقتی که مامانم هست مبلامو انتخاب کنم و ا...
نویسنده :
مامان متین
13:36