90.12.22
سلام مامان جونی ؛ امروز کار خاصی نداشتیم و بهتر دیدم که بیشتر به کارهای خونه برسم شستن لباسها ؛ رو تختی و .... حداقل واسه عید ظاهر خونه تمیز باشه حوصله ریختن کمد و جابجایی وسایل رو ندارم به قول بابایی جون دیگه دو و سه ماه دیگه اینجا هستیم و موقع اسباب کشی یه بار دیگه باید جابجا کنی و از طرفی ما که عید خونه نیستیم و کسی نمیخواد بیاد و من خودم رو اینطوری قانع کردم ؛ ناهار هم باهم پوره خوردیم که شما خیلی دوسش داری بعد ناهار هم برات حلوا درست کردم بعد خوردنش دندونات رو نشون دادی و گفتی مسواک ؛ نمیدونم چرا یهو یاد مسواکت افتادی و خواستی مسواک بزنی خوب خیلی خوبه ، از فرصت استفاده کردم و با خمیر دندون البته به مقدار خیلی کم واست مسواک ...
نویسنده :
مامان متین
11:58